- خنگ بید
- خار (مطلقا)، خار سفید (خصوصا)
معنی خنگ بید - جستجوی لغت در جدول جو
- خنگ بید
- خار، هر یک از زائده های نوک تیزی که در شاخه های بعضی درختان و گیاهان می روید
برای مثال تن خنگ بید ارچه باشد سپید / به تری و نرمی نباشد چو بید (رودکی - ۵۴۲)
- خنگ بید
- خار، خار سفید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ورق درخت بید، نوعی از پیکان تیر که آنرا بهیئت برگ بید سازند
برگ درخت بید، نوعی پیکان شبیه برگ بید، برای مثال بدی گر خود بدی دیو سپیدی / به پیش بیدبرگش برگ بیدی (نظامی۲ - ۱۲۴)
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، پرویز، چاولی، تنک بیز، آردبیز، پرویزن، پریزن، گربال، غربال، منخل، موبیز، غربیل، پریز، غرویزن
آنکه لنگ بندد: سرو از جوش لاله و سنبل لنگ بند است زلف کاکل دار. (محمد سعید اشرف آنند لغ)